یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

بابت یه روز دوست داشتنی ممنون

امشب که داشتم با غر به مامانم می گفتم که حال مزاجیم خوب نیست و فردا هم مجبورم ۴ صبح از خواب بلند شوم یه لحظه وجدان درونیم گفت عارفه تو عادت کردی به غر زدن اصلا به خاطر امروزت از خدا تشکر کردی؟

الان دقیقا تاق باز رو تختم خوابیدم و خیلی تمایل دارم چشم هایم و ببندم و با فکر کردن به امروز با خیال راحت بخوابم اما دلم خواست امروزم رو ثبت کنم و اگه شب نبود بلند جیغ بزنم خداجووون ممنون که همراه با هر سختی آسونی قرار دادی. دارم با ذره ذره ی وجود درک می کنم این حرفت رو.

 نمی دونم چه قدر اهل جستجو و خواندن اخبار هستین اما شاید شنیده باشید که امروز نشست خبری دکتر حداد در مورد ائتلاف اصولگرایی در خبرگزاری تسنیم بود و من هم با همکار هایم اما به عنوان عکاس رفتم.

اولین باری بود که در یک نشست خبری حضور داشتم و به خودی خود برایم جذابیت داشت به علاوه این که در کنار خبرگزاری های مطرح کشور در حال کار کردن بودم که باعث دلشوره امم شده بود. اما همه چیز فراهم شد تا یک تجربه ی خوب از هر لحاظی که فکر کنید برایم رقم بخورد.

این هم عکس من تنها عکاس زن در این نشست خبری 



اتفاقات دیگه ای که کلی ذوق زدم کرد و خستگی تا نه و نیم شب موندن در سایت رو بر طرف کرد صادر شدن کارت خبرنگاریم بود و تلفن پسر خاله ام برای دیدن فیلم «سیانور» بهروز شعیبی در جشنواره فجر که حسابی کیفم رو امروز کوک کرد و شبم رو با خوشی کامل تموم کرد.

خدا جون ممنون بابت امروز یک دنیا ممنون که هوای این بنده ی ضعیف و لوست رو داری.


نظرات 8 + ارسال نظر
farshad شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 15:19

اگه رفتنی بشم درگیر کارهامم برای رفتن..فعلا هم که مشغول یک کار شدم تهران کنار درسم...که هر دو نشون میده اونموقع احتمال زیاد تهرانم
مشهد اصلا فجر ارزش رفتن نداره بس که مسخره شده این روزا!...حال ادم به هم میخوره از فجر مشهد

ااا باریک الله چی کار می کنی؟
مشهد کلا سینما ها خیلی خوب نداره

farshad چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 22:16

میدونی که من حافظه خوبی در مورد شیرینی ها دارم.....این حرفت یادت باشه...جشنواره بعدی اتفاقا درسامم تموم شده حتما خدمت میرسم:)

درسات تموم شود تهران می مونی ؟
شاید اصلا من مشهد بودم مهمون تو هااااا

farshad چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 10:37 http://mindwwriter.blogsky.com/

آقا من بستنی رو نمیخوام..ولی جدی جشنواره سال بعد رو میخوام
من گناه دارم..باور کن امسال با کلی بدبختی 4 تا فیلم رو دیدم..اصلا یک وضعی...نمیدونی چی کشیدم:((((....جلومون طرف جا میزد بلیطش رو میفروخت 30 تومن باز دوباره جا میزد و با بلیطش رو میفروخت...اصلا یک وضع چپ اندر قیچی!....

تو اون بستنی رو نخوردی دیگه وگرنه این و نمی گفتی
باشه حالا تا جشنواره دیگه ببین من زنده ام یا مرده

علیرضا سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 17:37 http://chakaavak68.blogsky.com


آفرین....
همیشه موفق باشی

سلامت باشی

manic man دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 13:41 http://manicman.ir

بهت افتخار میکنیمااا میدونستی؟!

می دونستی من کلی ذوق کردم از این حرف؟
ممنون

مگهان یکشنبه 2 اسفند 1394 ساعت 15:08

ای کاش من اونجا بودم و سال دیگه در صورت زنده بودن با هم می رفتیم فیلم میدیدیم. اینقدرم دختر خوبیم حتی فیلم بد هم که ببینم غر نمی زنم!

مگییی می دونی من می خواهم گازت بگیرم این قدر که تو دوست داشتنی هستی.
چه خووب خوش به حال اونی که با تو فیلم می بینه پس

مگهان یکشنبه 2 اسفند 1394 ساعت 15:07

خیلی خیلی خوشحالم برات عارفه ی عزیزم
همیشه موفق و شاکر باش، خب؟ :*

ممنون مگی جانم
باشه حتما

farshad جمعه 23 بهمن 1394 ساعت 16:50

به به...ازین کارت قشنگا هم که گرفتی...کی شیرینیشو میدی؟...واقعا من کارت خبرنگاری میگرفتم چه کارا که نمیکردم:-"
از الان به بعد دیگه یعنی رسمی میشه بهت گفت خبرنگار؟...یعنی ا الان رسما خبرنگار نبودی؟:-؟
ا+خ گفتی سیانور یاد فجر امسال افتادم..و یاد تو صف وایستادن ها و فیلم ها بد دیدن...به جز ابد و یک روز...واقعا سه تا فیلم دیگه رو اصلا نپسندیدم..از جمله لانتوری واقعا به نظرم بد بود...
کلا پارسال رو بیشتر دوست داشتم..حتی ابد و یک روز هم به اندازه رخ دیوانه پارسال بهم نچسبید..:-(...

بله بله الان دیگه به صورت رسمی روزنامه نگار شدم. بیا یه جا پیدا کردم لامصب بستنی هاش محشرهههه عالی اون جا حاضرم شیرینی بدهم نبود؟
جشنواره سال دیگه بیا می تونم یه همراه ببرم مجانی بشینیم فیلم ها رو ببینیم تو کاخ مردمی
من فقط سیانور و وقت کردم دیدم که خوب بود بقیه رو ندیدم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.