یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

اسباب کِشی یا کُشی١

الان یه هفته است کمرم راست نمی شود می پرسید چرا؟

از دست کارهای (مامان  وار) مامانم

تخت من پر شده از پرده های باز شده و هزاران خرت و پرت دیگه من شبا یه پتو می گیرم دستم می روم رو زمین اتاق مامانم می خوابم صبح هام بعد نماز صبح  در حالی که سردم شده می روم روی مبل یه چرت دیگه ای می زنم.


خونه بی شبهات به میدون جنگ نیست 


نظرات 3 + ارسال نظر
فافا شنبه 1 خرداد 1395 ساعت 10:05

خدا قوت عارفه جون اسباب کشی خیلی ادمو له میکنه.امیدوارم خونه جدید پر از اتفاقات عالی باشه واستون عزیزم.مبارکتون باشه❤️

واییی ممنون فافا جانم
اره بابا حالا من کلی کارهای دیگه ام دارم

farshad دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 17:02

خسته نباشی روزنامه نگار!...از قدیم گفتن کارهای یدی به اهالی قلم نمیسازه:)))

فرشاد چطوری
خسته که دارم له می شوم بعد به وضعیت اسفناکی که دو سه هفته دیگه خواهم داشت فکر می کنم می خواهم اصلا نرسه هیچ وقت اوخ موقع

علیرضا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 15:43 http://chakaavak68.blogsky.com


بچش ما این چند سال چیا کشیدیم...تازه دو سه ماه دیگه ام دوباره باید بلند شیم:)

بابااااا توحداقل
می رفتی خونه ساخته شده خونه ای که ما الان می خواهیم بریم واحد ما درسته لابیش هنوز عمله است
صبح به صبح بازعمله می روم سر کار و می ایم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.