یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

آدم و خر گاز بگیره جو نگیره

از زمستون تا الان ١٠ کیلو لاغر شدم با خودم دیروز موقع افطار گفتم ماه رمضون فرصت خوبیه از دستش ندهم برای همین می خواستم 

خیلی حساب شده غذا بخورم و چون یه حس احمقانه درونی در همه امون هست که تا اذان می گه دو تا لقمه نون پنیر که می خوریم سیر می شویم گفتم دیگه چیزی نمی خورم همون نون پنیر کلا افطار کنم سحرم سالاد وپلو بخورم برایم کافیه

و به خاطر بی خوابی های شب قبلش زودی رفتم خوابیدم

نشون به اون نشون که مامانم اومده صدام می کنه بدو پاشو یه ربع مونده تا اذان و وقتی تلویزیون رو روشن کرد دعای بعد اذان بود

و الان نگارنده این سطور به خاکشیری فکر می کنه که تو یخچاله و امتحانی که نیم ساعت دیگه داره و بعدش باید بدو بدو بره سر کارش مصاحبه آخر و بگیره و صفحه اش و ببنده هیع


مامانم با حالت مغمومی بعد خواندن نماز صبح اومده تو اتاقم می گه عارفه ببخشید خواب موندم صدات نکردم. اخ که اگه بدونید عین دختر کوچولو ها شده بود دلم می خواست می خوردمش.

نظرات 3 + ارسال نظر
farshad چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 23:11

همش وعده..همش وعید...شما یک بستنی شیرینی ندادی ...قابلمه میفرستی؟؟؟

حالا نیس تو به من بستنی طلاب دادی
یا شیرینی قبولی فوقت

farshad چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 13:55

:)))منم شب دومی رو خواب مونده تقریبا ولی 15 مین وقت داشتم تا اذون ...
واااای...تهران بیام چیکار کنم برای غذا:-(

اومدی تهران ما یاریت می کنیم قابلمه برات می فرستم خوبه
من حالا منتظرم امتحانام تموم شود جیم شوم با دوستم مشهد

ترتیزک چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 11:13 http://tartizak.blogsky.com/

خاکشیر چه جوری درست می کنن

خاک شیر و تخم شربتی از عطاری بگیر چندین بار خاکشیر رو اب بریز سرش و بگذار ته نشین شود و ابش برود این جوری خاکش گرفته می شود
تو پارچی که می خواهی اب ولرم بریز با عسل به اندازه ای که قشنگ مثل شربت شیرین شود لیمو ترش تازه رو هر چه قدر که دوست داری با پرهایش بریز و در اخر هم خاک شیر و تخم شربتی بریز تو پارچ بگذار یخچال قشنگ خنک شود
نوش جونت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.