یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

مصائب کاری

اندر مصائب کاری ما این است که یه سری یهو  خواب نما می شون تصمیم می گیرن تو ترکیه کودتا کنند اون وقت تو یه کشور دیگه در حالی که صبح ٧ بیدار شدی و کلی هم روزش استخر رفتی و پینگ پنگ بازی کردی درحالی که می رفتی که زود تر به آغوش رخت حواب بری تا فرداش ٧ صبح پاشوی مجبور می شوی تا سه و نیم بیدار بمونی خبر دنبال کنی و خبر بگذاری.



نظرات 5 + ارسال نظر
مگهان شنبه 2 مرداد 1395 ساعت 16:20 http://Meghan.blogsky.com

خیلی خیلی هیجان کارتون بالاست:دی

همیشه هم این طوری نیست روزهای کسل کننده هم داریم ولی در کل چون دایما در معرض چیزهای جدیدی بهتر است

farshad دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت 17:48

:)))...کشته مرده اون بحث هویتیت شدم تو کامنت ها:))...
خدایی کسی پیله کنه میتونه هویتت رو در بیاره ها:-"...از من گفتن بود...

کودتا که بابا خیلی فان بود....قشنگ به هم گفته بودن ساعت 11 شبه بیکاریم چیکار کنیم...رفیقش گفته کودتا کنیم....یاور هم گفته رو حرف شما که نمیشه حرف زد:)))

اونی که می خواهد پیله کنه بره پیله کنه بفهمه من کی ام بیچاره خیلی بی کار خب بگذار سر کار باشه ولی دلم نمی خواهد همه مشخصاتم و این جا بگم
با این قدر هم مسخره بود تابلو فقط می خواستن من و اذیت کنند بی خوابی بدهن دیگه

هانی دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت 12:11 http://hanihastam.persianblog.ir/

مام نخوابیدیم!!
بیاید یه معامله بکنیم!
شما [خبرنگارهای عزیز) خبر آنلاین کار نکنید، مام آنلاین نمی خونیم! اینجوری جفتمون می تونیم بخوابیم!

خیلی هم خوووب
حالا فردا صبحش می فهمیدیم ترکیه کودتا شده و تموم شد رفت چه فرقی می کرد به خدا
من موافق فقط بیا یه جوری مدیر مسئولمون راضی کن

نگار دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت 00:50

شماتوکدوم خبرگزاری هستین؟

خب قرار نیست خیلی هم هویتم رو باشه دیگه

نگار شنبه 26 تیر 1395 ساعت 15:09 http://beach2016.blogsky.com

پس شباکه مامیخوابیم
شماهابیدارین
من خواب بودم کلا
صبح پاشدم مامانم گفت کودتاکردن

نه همیشه ولی مثلا این قدر اتفاق مهمی بود این مجبور بودم بیدار بمونم و رصد کنم
کاش منم خوابیده بودم دارم قش می کنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.