یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

جهت آرامش اعصاب

لامصب نمی دونمم چرا این جوی بلیط گرفته خلاصه امروز 6 صبح، کله سحردارم با دوستام می روم صفا سیتی کیش

و دقیقا می خواهم جبران تمام تابستان که عین خر کار کردم رو بکنم.

نمی توانید تصور کنید چه قدر خسته ام و چه قدر به این مسافرت نیاز داشتم اونم با رفقا

و چه قدر جور کردنش بد بختی داشت.


+ یاد موقع هایی افتادم که با بابام می رفتیم کیش و من و مائده می خواندیم سرزمینه آتیشه کیشه کیشه کیشه :)


++ از شما چه پنهون بین خودمون باشه یه حس خوبی دارم. حس استقلال از این که خودمون داریم می رویم مسافرت




نظرات 4 + ارسال نظر
علیرضا شنبه 6 شهریور 1395 ساعت 09:29 http://chakaavak68.blogsky.com

منم شدیدا به یه سفر نیاز دارم که فعلا تنهاییش مقدور نیست منم قیدشو زدم:)
خوش بگذره...

دقیقا دیروز داشتم با دوستم حرف می زدم اون می گفت وقتی ادم ازدواج می کنه دلیلی نداره با دوستاش بره مسافرت باید با هم همیشه باشن اما من این طوری فکر نمی کنم
امیدوارم یه سفر توپ برات جور شود خستگیت در بیاد

شب نم چهارشنبه 3 شهریور 1395 ساعت 12:11

به سلامت .خوش بگذره .
مراقب همدیگه باشین .

جای همه خالی بسییی خوش گذشت

هانی چهارشنبه 3 شهریور 1395 ساعت 10:57 http://hanihastam.persianblog.ir/

خوش بگذره مجردی

قربان شما

فرشاد چهارشنبه 3 شهریور 1395 ساعت 10:23

به به..سفرا بی خطر:)..خوش بگذره:)..جای ما رو هم خالی کن

جایت و خالی کردم مهندس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.