یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

الان مثلا برم خود کشی کنم اون خود شیفته بلاکم کرده؟

ببینید می دونم شاید بخشی از حرص خوردنم بهانه ذهنم باشه برای فرار امتحان ٨ صبح فردام که هنوز مونده و تموم نشده و نمی تونمم بشینم سرش اما خب چیزی از لج دراومده من و این که دلم می خواهد هرچی از دهنم در می آید به اون فلانی بگم کم نمی کنه.

مَردَک الاغ دو ماه تحملش کردم هی سعی کردم کج دار و مریض باهاش رفتار کنم سعی کردم جلو دهنم بگیرم و چیزی که لایقشه بارش نکنم هی تحمل کردم ریختم تو خودم چون دلم نمی خواست رومون تو روی هم باز شود و مجبور بودیم برای مدتی با هم سر موضوعی که الحمد الله اون موضوع تموم شد و شر طرف کم سر و کله بزنیم

بهم گفته بود نتیجه رو بهش خبر بدهم اومدم بهش بگم و برای همیشه این تجربه تلخ و فراموش کنم می بینم تو تلگرام بلاکم کرده

اصلا مهم نیست بلاکم کرده ها چون قطعا و بی شک دلم نمی خواهد دیگه کاری باهاش داشته باشم 

همه حرص من اینه کار دنیا برعکس شده  من باید اون و بلاک می کردم 

اصلا مسخره و بچگانه اما لجم گرفته خب

نظرات 2 + ارسال نظر
نگار یکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت 21:29 http://beach2016.blogsky.com

حرص نخورعزیزان جان
شعورنداشته

نه تنها شعور نداشت که آدم عوضی هم بود لج دراریش دو رو بودنشه خیلی ها این چهره رو ازش ندیدن

farshad یکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت 14:13

:))))tajrobash ro dashtam...yani adam mige "meimoon harchi zeshtar naz o adash bishtar"....in daqiqan vase hamchin adamayie:))))

ایییول فرشاد دلم خنک شد دقیقا زدی تو خال

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.