یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

اخر هفته های تابستانی

سیستم گرمایشی استخر لواسون را راه انداختند 

امشب بعد افطار زیر نور ماه ما چهارتا دخترا رفتیم استخر و بید بید لرزیدیم

و صدای قهقهه امون کل باغ رو برداشته بود

نگاه لذت بخش دایی ام به مسخره بازی ها و خنده های ما خیلی حس خوبی داره

داییم همیشه همه کار می کنه تا به ما چهارتا خوش بگذره و بعد می شینه و خنده ها خوش گذرونی های ما رو نگاه  می کنه و لذت می بره


نظرات 1 + ارسال نظر
Negar یکشنبه 30 خرداد 1395 ساعت 00:45

من یک عمه دارم یه جورایی باهاش خیلی خیلی بهم خوش میگذره
فقط کافیه باهم باشیم که ازخنده به حالت اغمادربیایم

من این حالت و با دو تا دختر دایی هایم دارم
این ادم های حال خوب کن تو زندگی ها خیلی مهمن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.