یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار

نوشتن هم اعتیاد آور است

گل گلیسم

یکی از لذت های کوچولوی این روزهایم اینه اتاق جدیدم دو تا پنجره داره و من با عشق برای گوشه گوشه اتاقم گلدون می خرم براشون اهنگ می گذارم باهاشون حرف می زنم و بهشون آب می دهم


پی نوشت: منطقه جدیدمون رو دوست ندارم به خصوص که من کسی رو این سمت ها نداشتم و اصلا این منطقه رو بلد نیستم دلم برای محل قبلی امون که بیست سال زندگیم رو توش گذروندم تنگ شده اما واقعا خونه و اتاق جدیدم دوست داشتنی است. به خصوص که من یک عشق گل گلی هستم و اتاقم باب طبع من است.

پرده هایم ،رو تختی، سطل آشغال و جای دستمال کاغذیم، لوستر و گلدون هایم گل گلی است . 

اتاقم تمیز و مرتب است چیزی که از عارفه بی نظم کمتر دیده می شود


بی نوشت ٢: دلم می خواهد این و بنویسم عموما آدم ها هر چه قدر بیشتر وسواس به خرج بدهن بدتر است از اول چه سر انتخاب اتاق و چه مدل کمدها و ... هم به دلیل این که اصلا حال و حوصله این کار ها رو  ندارم هم وقتش رو. خیلی در مورد چیزی اظهار  نظر نکردم.

یعنی حتی پرده های اتاقم رو هم چون کارهای هفته نامه مونده بود گفتم مائده برایم انتخاب کند و کلا هم آدم سخت گیری نیستم در این زمینه ها برعکس حامد و مائده که پدر مامانم و در اوردن و اخرم هم کاغذ دیواری و پرده هر کدوم یه چیز شده  الان همه اشون می گن اتاق تو از همه بهتر است .

من واقعا به این نتیجه رسیدم کلا هرچیزی رو روش حساسیت به خرج بدهی و هی بخواهی بهترین باشه بدتر گند می خوره والا.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.